-
قدرت اندیشه
جمعه 22 مردادماه سال 1389 04:12
پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش راشخم بزند اما این کار خیلی سختی بود. تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود . پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد : پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم . من نمی خواهم این مزرعه را...
-
تخم مرغ!!!!!
جمعه 15 مردادماه سال 1389 01:06
هنر رو ببین!
-
و خدا زن را آفـرید
دوشنبه 11 مردادماه سال 1389 13:47
و خدا زن را آفـرید چی نگاه میکنی؟! برو ادامه مطلبو بخوون هنگامی که خدا زن را آفرید به من گفت: "این زن است. وقتی با او روبرو شدی، مراقب باش که ..." اما هنوز خدا جمله اش را تمام نکرده بود که شیخ مکار سخن او را قطع کرد و چنین گفت: "بله وقتی با زن روبرو شدی مراقب باش که به او نگاه نکنی. سرت را به زیر افکن...
-
دوست دارید بدانید که چرا نماد عاشقی قلبی هست که تیر وسطش خورده؟
پنجشنبه 7 مردادماه سال 1389 15:16
ادامه مطلب رو بخوووووووووووون! نماد عشق یک قلب است. اما نماد عاشقی قلبی هست که تیر وسطش خورده. کمتر کسی شاید راز این قلب تیر خورده را بداند. در باور یونانیان باستان هر پدیده ای یک خدایی داشت. همه خدایان هم یک خدا یا پادشاه بزرگ داشتند که اسمش زئوس بود. یک شب به مناسبتی زئوس همه خدایان را به جشنی در معبد کوه المپ دعوت...
-
وصف الحال مرد ها پس از مرگ همسر
سهشنبه 5 مردادماه سال 1389 01:20
مردها کاین گریه در فقدان همســــــــر می کنند بعد مرگ همســـــــر خود ، خاک بر سر می کنند ! خاک گورش را به کیسه ، سوی منزل مـــی برند ! دشت داغ سینــه ی خـــــود ، لاله پرور می کنند چون مجانین ! خیره بر دیوار و بر در مــی شوند خاک زیر پای خود ، از گریه ، هــــی ! تر می کنند روز و شب با عکــس او ، پیوسته صحبت می کنند...
-
زیبا ترین قلب
یکشنبه 3 مردادماه سال 1389 19:05
روزی مرد جوانی وسط شهری ایستاده بود و ادعا می کرد که زیبا ترین قلب را درتمام آن منطقه دارد . جمعیت زیاد جمع شدند . قلب او کاملاً سالم بود و هیچ خدشهای بر آن وارد نشده بود و همه تصدیق کردند که قلب او به راستی زیباترین قلبی است که تاکنون دیدهاند. مرد جوان با کمال افتخار با صدایی بلند به تعریف قلب خود پرداخت . ناگهان...
-
۱۰ برهان آفرینش زن
سهشنبه 29 تیرماه سال 1389 14:14
10- خدا نگران بود که آدم در باغ عدن گم بشه چون اهل پرسیدن آدرس نبود. 9- خدا می دونست یه روزی آدم نیاز داره یک کسی کنترل تلویزیون رو بهش بده. 8- خدا می دونست که آدم هیچ وقت خودش وقت دکتر نمی گیره! 7- خدا می دونست اگه برگ انجیر آدم تموم بشه، هیچ وقت خودش برای خودش یکی دیگه نمی خره. 6- خدا می دونست که آدم یادش میره...
-
شنیدم .....
جمعه 25 تیرماه سال 1389 01:43
شنیدم که میگن : ۱نفر هست که سهمه توِ ! همون کسی که خدا واسه تو آفریدتش. نباید اونو به هیچ قیمتی از دست بدی ممکنه وقتی از دستش دادی متوجه نشی که چه اشتباهه بزرگی کردی و دورو برت شلوغ بشه ولی ... ولی مطمئن باش ۱روز به این نتیجه میرسی که فقط اونو میخوای و بقیه یعنی همونایی که این مدت سرگرمت کردن فقط مترسکن و تو دوست...
-
چند تا جک با حال !!!
چهارشنبه 16 تیرماه سال 1389 00:36
معتاده به دختره متلک میگه: چشاش بیشت لباش بیشت تیپش بیشت... دختره برمی گرده می گه: گم شو اشغال معتاده می گه: انژباط شفر یه پیرزن خودشو تو آینه می بینه می گه آینه هم آینه های قدیم! جورج بوش گفته بطور حتم 3 نقطه از قم هدف حمله موشکی ما قرار خواهد گرفت... لره میگه: چرت میگه، چون قم 2 تا نقطه بیشتر نداره. ترکه میگه جفتتون...
-
پدر دوست دارم
پنجشنبه 3 تیرماه سال 1389 22:14
پدرم روزت مبارک با موهای سپیدش پاکی قدومش صفای وجودش سنگینی سکوتش نجابت و غرورش و با زمزمه کلامش درجذبه محراب گستره وسیع جنت بود و من فقط پدر می خوانمش
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 23 خردادماه سال 1389 23:41
از در کلبه ی عشق، عکس تو مرا ابری کرد . عکس تو خنده به لب داشت ولی اشک چشمان مرا جاری کرد در زمانی که وفا قصهی برف در تابستان است و صداقت گل نایابیست به که باید گفت با تو خوشبختترین انسانم
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 21 خردادماه سال 1389 22:19
سلام امیدوارم خوب باشید و سرحال ! اگر هم بی حالید یه سر بیاین اهواز تا از گرما همچین مثل اسپند رو آتیش انرژی بگیرین امیدوارم اینجا لحظه های خوبی داشته باشید.با نظراتتون خوشحالم کنید (هرگونه انتقاد پذیرفته می شود )
-
دل تنگی
پنجشنبه 20 خردادماه سال 1389 12:44
دلم تنگ است صدایم خیس و بارانیست نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانیست این زهر جدایی را ناخواسته نوش می کنم ، چراغ امید را دگر خاموش می کنم ، هق هق گریه هایم را دوباره گوش می کنم ، عاجزانه دلتنگی را فراموش می کنم . چشم هایم را بی تو باران می کنم ، از فراقت سر به بیابان میکنم تمام غم ها را میهمان می کنم ، زخمه ی ناهید...
-
باران غم
پنجشنبه 20 خردادماه سال 1389 12:20
نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند مثل آسمانی که امشب می بارد.... و اینک باران بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند و چشمانم را نوازش می دهد تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم
-
...
دوشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1389 23:04
من رشته محبت تورا پاره میکنم شاید گره خورد به تو نزدیکتر شوم این شبها چشم های من خسته است گاهی اشک و گاهی انتظار این سهم چشم های من است