-
بدرود دوستان
پنجشنبه 5 اسفندماه سال 1389 13:23
سلام خوبید؟ دیگه این پست آخره خواستم خداحافظی کنم خیلی مراقب خودتون باشید شاید روزی دیگه یا جایی دیگه
-
بدرود دوستان
پنجشنبه 5 اسفندماه سال 1389 13:22
سلام خوبید؟ دیگه این پست آخره خواستم خداحافظی کنم خیلی مراقب خودتون باشید شاید روزی دیگه یا جایی دیگه
-
منتظرم!
یکشنبه 12 دیماه سال 1389 20:08
ببین اندام تنهاییم را که در لحظه های خاکستری در انتظار طلوع خورشید است.
-
بصیرت!
پنجشنبه 9 دیماه سال 1389 18:48
هااااااااااااااااا؟ این قرتی بازیا چیه؟ جمش کنید بابا ؟ اونایی که باید بدونن میدونن اونایی هم که خودشونو میزنن به اون راه نمیخوان بیان تو راه چون .... ببین میذارن چیزی نگم ؟!
-
هعععععی !
چهارشنبه 8 دیماه سال 1389 18:03
خداوند مرد را آفرید به زنان قول داد که میتوانند مرد ایده آل را در هر گوشه زمین پیدا کنند و زمین را گرد آفرید تا گوشه نداشته باشد.
-
اُرد بزرگ
دوشنبه 6 دیماه سال 1389 20:23
کسانی که بیم از دست دادن جایگاه خویش را دارند ، همواره فریاد می کشند .
-
آلبر کامو
چهارشنبه 1 دیماه سال 1389 18:11
« هر بار که یک خطابه سیاسی را می شنوم یا می خوانم، سالهاست در هراسم از اینکه چیزی که صدایی بشری داشته باشد را دیگرنمی شنوم. همواره همان کلمات هستند که همان دروغها را تکرار می کنند.»
-
آلبر کامو
پنجشنبه 25 آذرماه سال 1389 18:21
اگر نتوان آزادی و عدالت را یک جا داشت و من مجبور باشم میان این دو یکی را انتخاب کنم آزادی را انتخاب می کنم تا بتوانم به بی عدالتی اعتراض کنم .
-
یا قمر بنی هاشم
سهشنبه 23 آذرماه سال 1389 22:18
عباس به آب نگریست .در آب ،حسین بود. موج ها در حرکت خویش ، حسین می نگاشتند .صدای موج ، حسین بود. به خویش برگشت و در خویش جز حسین ندید و ... حسین تشنه بود . آب بنوش عباس! آب خنک و گوارا و زلال با عباس سخن می گفت . دست رشید عباس در آب رفت.نوازش آب با دستهای تشنه و جان تشنه تر چه می کند.قطره های عزیز از کف می چکید. آب را...
-
باران نزول احساس خدا بر زمین
یکشنبه 21 آذرماه سال 1389 16:15
سلام .خوبید؟ خوش میگذره؟ به من که خیلی .آخه مث این بچه ها که وقتی بارون میاد ذوق میکنن دو روزه که بارون میاد منم خیلی خوشحالم .از اول پاییز تا الان این دومین بارونه که زده.انقد خوشحال شدم کلی زیر بارون قدم زدم و از اینکه میدیدم مردم بخاطر اینکه زیر بارون خیس نشن چتر رو سرشون گرفتن افسوس خوردم! به نظرم بارون یعنی احساس...
-
دکتر علی شریعتی
جمعه 19 آذرماه سال 1389 12:37
درد من حصار برکه نیست درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است
-
گفتگوی خداوند و بنده
پنجشنبه 18 آذرماه سال 1389 12:23
بنده از خدا پرسید : چه چیز بشر شما را سخت متعجب می سازد ؟ خدا پاسخ داد : کودکی شان .این که از کودکی شان زود خسته می شوند و عجله دارند تا بزرگ شوند، بعد دوباره پس از مدتی آرزو می کنند که ای کاش کودک بودند . این که سلامت خود را از دست می دهند تا پول به دست آورند و بعد از مدتی دوباره پول هایشان را می دهند تا سلامت خود را...
-
دکتر علی شریعتی
سهشنبه 16 آذرماه سال 1389 20:51
انقلاب پیش از آگاهی فاجعه است.
-
دم برو بچ آبادان گرم
جمعه 12 آذرماه سال 1389 22:44
آبادانیه میره تهرون سوار اتوبوس میشه ، به راننده بلیط میده. راننده میگه آقا این بلیط ماله آبادانه ! آبادانیه میگه : کوکا چیشتو خوب باز کن ! روش نوشته آبادان و حومه!... دو تا آبادانی به هم می رسن. اولی می گه: جات خالی دیروز رفتم شکار هفت تا خرگوش چهار تا آهو سه تاشیر شکار کردم. دومی میگه: همش همین؟ اولی می گه: بابا،...
-
سخنی از دکتر شریعتی
یکشنبه 7 آذرماه سال 1389 16:28
بمانیم تا کاری کنیم نه اینکه کاری کنیم تا بمانیم...
-
شعری زیبا از غادة السمان شاعر سوریه
جمعه 5 آذرماه سال 1389 12:40
اگر به خانهی من آمدی برایم مداد بیاور مداد سیاه میخواهم روی چهرهام خط بکشم تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم! یک مداد پاک کن بده برای محو لبها نمیخواهم کسی به هوای سرخیشان، سیاهم کند! یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه درآورم شخم بزنم وجودم را ... بدون اینها راحتتر به...
-
سخنی از احمد شاملو
پنجشنبه 27 آبانماه سال 1389 11:43
سخت است فهماندن چیزی به کسی که برای نفهمیدن آن پول میگیرد.
-
۲۰دلیل محکم برای اینکه به زن بودن خود افتخار کنید
پنجشنبه 13 آبانماه سال 1389 19:42
1- نام هر گل زیبایی که در طبیعت است روی شما می گذارند. ۲- به راحتی و با اعتماد به نفس هر وقت که لازم بود گریه می کنید و غم و غصه هایتان را در دل جمع نمی کنید تا سکته کنید. ۳- آن قدر حرف برای گفتن دارید که هرگز کم نمی آورید. 4- عشق و هنر ابداع شماست. 5- زیبایی مخصوص شماست. 6- همیشه جوانتر از سنتان هستید و هیچکس نمی...
-
شوق دیدار
یکشنبه 2 آبانماه سال 1389 20:59
بی تو On line شبی باز از آن Room گذشتم همه تن چشم شدم . دنبال ID ی تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از Case وجودم شدم آن User دیوانه که بودم وسط صفحه Room , Desktop یاد تو درخشید Ding صد پنجره پیچید شکلکی زرد بخندید یادم آمد که شبی با هم از آن Chat بگذشتیم Room گشودیم و در آن PM دلخواسته گشتیم لحظه ای بی خط و پیغام...
-
آه از این زمونه
چهارشنبه 21 مهرماه سال 1389 09:22
سلام خواهران و برادران کم پیدایید! چرا ترک نت کردین ؟ چرا سنگرها را رها کردید؟ چراااااااااااااااااا؟ نمیگید من دلم یه وقتی خدا نکرده دلم میگیره ( دچار خود تحویلی حاد شدم مدتیه) بابا پیشش ما بیاین
-
مردی!!!
چهارشنبه 14 مهرماه سال 1389 22:49
پیاده از کنارت گذشتم، گفتی:" چندی خوشگله؟"؟ سواره از کنارت گذشتم، گفتی:" برو پشت ماشین لباسشویی بنشین!"؟ در صف نان، نوبتم را گرفتی چون صدایت بلندتر بود در صف فروشگاه نوبتم را گرفتی چون قدت بلندتر بود زیرباران منتظر تاکسی بودم، مرا هل دادی و خودت سوار شدی در تاکسی خودت را به خواب زدی تا سر هر پیچ...
-
منطق
دوشنبه 12 مهرماه سال 1389 00:10
دانشجویی پس از اینکه در درس منطق نمره نیاورد به استادش گفت: قربان، شما واقعا چیزی در مورد موضوع این درس میدانید؟ استاد جواب داد: بله حتما. در غیر اینصورت نمیتوانستم یک استاد باشم. دانشجو ادامه داد: بسیار خوب، من مایلم از شما یک سوال بپرسم ، اگر جواب صحیح دادید من نمره ام را قبول میکنم در غیر اینصورت از شما میخواهم...
-
e _mail
سهشنبه 6 مهرماه سال 1389 16:19
روزی مردی به سفر می رود و به محض ورود به اتاق هتل، متوجه میشود که هتل به کامپیوتر مجهز است. تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند. نامه را مینویسد اما در تایپ آدرس دچار اشتباه میشود و بدون اینکه متوجه شود نامه را میفرستد. در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی که تازه از مراسم خاک سپاری همسرش به خانه باز گشته بود...
-
مردان بزرگ جهان قبل از معروف بودن چه کاره بوده اند؟
جمعه 26 شهریورماه سال 1389 00:32
نابرده رنج گنج میسر نمیشود آدولف هیتلر........................دیکتاتور آلمان.................................. نقاش پوستر آلبرت انیشتن....................... فیزیکدان.................................. ...... منشی اداره ثبت الویس پریسلی.....................خواننده... ....................................... راننده...
-
رودخانه زیر دریا در مکزیک
دوشنبه 15 شهریورماه سال 1389 18:49
تعجب نکنید این واقعا یه رودخونه نیست یه لایه هیدروژن سولفیده به نظرتون قشنگ نیست؟
-
خلاقیت تا این حد!!!!
چهارشنبه 10 شهریورماه سال 1389 02:33
اینا رو گذاشتم بعد یه بنده خدایی گفت برو بابا قدیمی من واسه اینکه دلم نشکنه یه چند روزی میذارم بمونه
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 10 شهریورماه سال 1389 00:19
سلام به همگی امیدوارم خوب باشید و دعا هاتون تو این شبها مستجاب بشه واسه منم دعا کنین که بد جوری محتاجم به دعا دوست عزیزمون سجاد یه کار خیر خواهانه کرده که به سیل زده های پاکستان کمک کنیم. یه سر به وبش بزنین تا اگه خواستین ثواب کنین هرچند که تو ایران خودمون جا واسه ثواب کردن زیاده!
-
داستان خر ملا
یکشنبه 7 شهریورماه سال 1389 02:15
یک روز ملا نصر الدین برای تعمیر بام خانه خود مجبور شد، مصالح ساختمانی را بر پشت الاغ بگذارد و به بالای پشت بام ببرد. الاغ هم به سختی از پله ها بالا رفت .ملا مصالح ساختمانی را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پایین هدایت کرد. ملا نمی دانست که خر از پله بالا می رود، ولی به هیچ وجه از پله پایین نمی آید. هر کاری کرد...
-
علاقه داماد ها به مادر زن!
سهشنبه 2 شهریورماه سال 1389 15:11
زنی سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند . یکروز تصمیم گرفت میزان علاقه ای که دامادهایش به او دارند را ارزیابی کند . یکی از دامادها را به خانه اش دعوت کرد و در حالی که در کنار استخر قدم میزدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت . دامادش فوراً شیرجه رفت توی آب و او را نجات داد . فردا صبح...
-
چرا زن گریه میکند
دوشنبه 25 مردادماه سال 1389 19:29
این پست فقط جهت جلو گیری از خودکشی یک عزیز میباشد ادامه مطلب رو بخوونید یوفاٌ یک پسر کوچک از مادرش پرسید: چرا گریه می کنی مادرش به او گفت : زیرا من یک زن هستم . پسر بچه گفت: من نمی فهمم مادرش او را در آغوش گرفت و گفت : تو هیچگاه نخواهی فهمید بعدها پسر کوچک از پدرش پرسید : چرا مادر بی دلیل گریه می کند پدرش تنها توانست...